قدم با قلم

بخوان به نام پروردگارت...او که انسان را به وسیله «قلم» تعلیم داد، و آنچه را نمی دانست به او آموخت.

قدم با قلم

بخوان به نام پروردگارت...او که انسان را به وسیله «قلم» تعلیم داد، و آنچه را نمی دانست به او آموخت.

قدم با قلم

قلم غزل زیبای نیاز در برابر ناز خداوند است
که شور عشق را در کلام دل انگیز وحی می ریزد
و لب به سخن می گشاید که:
«الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ»

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام سجاد» ثبت شده است

انسان هر چه قدر علمش به جهان هستی و خودش افزایش پیدا کند بیشتر به ضعف و ناتوانی خود پی می برد و به فقر خود توجه بیشتری نشان میدهد.کسی که متکبر است از جهل اوست هرچند درس خوانده باشد و هر چه شخص افتاده تر باشد از علم حقیقی اوخبر میدهد.انسان با نگاهی عبرت بین به خوبی متوجه می شود که در برابر خدای قادرمطلق و دانا و حکیم ذره هم بحساب نمیآید چه رسد بخواهد در برابر پروردگار خود صف آرایی کند.

امام سجاد درمناجات با خدایش خود را کوچکترین عالمیان و چونان ذره یا کمتر از آنمی داند و چنین میگوید:أَنَا بَعْدُ أَقَلُ‏ الْأَقَلِّینَ‏، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا (اى خداوند، من کمترین کمترانم و خوارترین خوارترانم، همانند ذرّه ‏اى یا حتى کمتر از آن‏)(صحیفه سجادیه دعای 47)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۱۵:۰۹
علیرضا تقوی زاده

مگر نه اینکه تعریف از خود نشانه ی خود بزرگ بینی و تکبر و غرور است،پس چرا اهل بیت در موارد متعددی از خود تعریف کرده اند؟

جواب: ائمه علیهم السلام در مواردی که دشمنان دین و معنویت مقامات معنوی این بزرگواران را زیر سوال می بردند و در صدد خدشه زدن به وجهه ی الهی این عزیزان جهت انحراف افکار عمومی بودند درمقام دفاع برآمده و از فیوضات الهی در حقشان سخن گفته اند.امام سجاد در برابر سخنان یزید که امام حسین را فتنه گر خواند و قتل او را سعادتی از جانب پروردگاربه شمار آورد بر بالای منبر رفت و در طی خطبه ای کوبنده چنین فرمود:

اى مردم هر که از شما مرا میشناسد که میشناسد و آنکه مرا نمیشناسد پس بر من لازم است که خود را به او بشناسانم‏:

أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنًى أَنَا ابْنُ الْمَرْوَةِ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ مَنْ لَا یَخْفَى أَنَا ابْنُ مَنْ عَلَا فَاسْتَعْلَى فَجَازَ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَى‏ فَکانَ‏ مِنْ رَبِّهِ‏ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏...منم فرزند مکّه و منى، فرزند مروه و صفا، فرزند محمّد مصطفى، فرزند کسى که بر هیچ کس پوشیده نیست، فرزند کسى که به ملکوت اعلى شتافته و از سدرة المنتهى نیز گذشت، و منزلت قرب او همچون دو قاب قوس کمان، یا نزدیکتر شد...

امام با کلام خود چنان طوفانی به راه انداخت که در تواریخ آمده است: با شنیدن این کلام چنان جوش و خروشى از گریه و فغان در میان أهل شام بپا خاست که یزید بر جان خود ترسید، پس دستور داد مؤذّن اذان گوید. اما باز هم این حربه ی یزید کارساز نشد و اما با استفاده از موقعیت چنان بر آن ملعون تازید که او منکر اصل فرمان خود به قتل امام حسین شد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۱۵:۰۸
علیرضا تقوی زاده