مگر نه اینکه تعریف از خود نشانه ی خود بزرگ بینی و تکبر و غرور است،پس چرا اهل بیت در موارد متعددی از خود تعریف کرده اند؟
جواب: ائمه علیهم السلام در مواردی که دشمنان دین و معنویت مقامات معنوی این بزرگواران را زیر سوال می بردند و در صدد خدشه زدن به وجهه ی الهی این عزیزان جهت انحراف افکار عمومی بودند درمقام دفاع برآمده و از فیوضات الهی در حقشان سخن گفته اند.امام سجاد در برابر سخنان یزید که امام حسین را فتنه گر خواند و قتل او را سعادتی از جانب پروردگاربه شمار آورد بر بالای منبر رفت و در طی خطبه ای کوبنده چنین فرمود:
اى مردم هر که از شما مرا میشناسد که میشناسد و آنکه مرا نمیشناسد پس بر من لازم است که خود را به او بشناسانم:
أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنًى أَنَا ابْنُ الْمَرْوَةِ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ مَنْ لَا یَخْفَى أَنَا ابْنُ مَنْ عَلَا فَاسْتَعْلَى فَجَازَ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَى فَکانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى...منم فرزند مکّه و منى، فرزند مروه و صفا، فرزند محمّد مصطفى، فرزند کسى که بر هیچ کس پوشیده نیست، فرزند کسى که به ملکوت اعلى شتافته و از سدرة المنتهى نیز گذشت، و منزلت قرب او همچون دو قاب قوس کمان، یا نزدیکتر شد...
امام با کلام خود چنان طوفانی به راه انداخت که در تواریخ آمده است: با شنیدن این کلام چنان جوش و خروشى از گریه و فغان در میان أهل شام بپا خاست که یزید بر جان خود ترسید، پس دستور داد مؤذّن اذان گوید. اما باز هم این حربه ی یزید کارساز نشد و اما با استفاده از موقعیت چنان بر آن ملعون تازید که او منکر اصل فرمان خود به قتل امام حسین شد.